خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد با پای شکسته هم می توان سراغش رفت… تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد… تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند… وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن…
خداوندا ، تـو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک ولــــــــــــــی جــــــــــالــــــــب
اینجـــــــــاست: تو به این بزرگی، من کوچک را فراموش نمیکنی ولی... من به این کوچکـی
تو را فراموش کرده ام
من خدایی دارم، که در این نزدیکی است نه در آن بالاها ! مهربان، خوب، قشنگ ... چهره اش نورانیست گاه گاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من او مرا می فهمد ! او مرا می خواند، او مرا می خواهد، او همه درد مرا می داند ... یاد او ذکر من است، در غم و در شادی چون به غم می نگرم، آن زمان رقص کنان می خندم ... که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است او خدایست که همواره مرا می خواهد او مرا می خواند او همه درد مرا می داند ..
تو ای بنده من ...بدان من همیشه بیدارم ... و منتظر ... مبادا لحظه ای تو مرا بخوانی و بی پاسخت بگذارم ... مبادا تو ناامید از من هم دوری کنی ... حتی نمیخواهم لحظه ای تو را ناامید و درمانده ببینم ... وقتی که میدانم چقدر تورا دوست دارم و تو به این عشق نیازمندی... هرگزتنهایت نمیگذارم ... صدایم کن ... من همیشه بیدارم و مراقب تو ...
خدای عزیزم! مرا گفتی از رگ گردن به تو نزدیک ترم! آخ! چه زیــبـــــا گـفـتـی... اگر ذره ای از محبتت نباشد زندگانی بر من تمام است. خدایا بار دگر محبتت را بر من روا دار دلم برای دوست داشتن های راستین تنگ شده
خداوندا نگذار كه از تو فقط نامت را بدانم و نگذار كه از تو فقط مشق كردن
اسمت را به یاد داشته باشم ، همواره در من جاری باش همانگونه كه خون در
رگهایم جاریست خداوندا از تو میخواهم كه در بیابان هولناك زندگی تنها و بی
یاور ، رهایم نسازی ، از تو میخواهم كه در كوره راه پر پیچ وخم زندگی تنهایم
نگذاری كه همواره محتاج وجودت هستم آمین
خدایا!! گاهی... خسته می شوم از این همه درد گاهی... دستهایم تنهایند اشكهایم دیگر راهشان را گم كرده اند همان لحظه هایی كه می گریم از بی كسی ام از این كه شانه های كسی نیست كه تكیه گاه اشك های بی پناهم شود همان لحظه هایی كه تو را كم دارم خوب می دانم که ... تنها دست مهربان توست كه اشكهایم را پاك می كند... پس... هیچوقت.... از من نرنج...
گل آفتابگردون هرگز خیانت نمیکنه ، آخه در تمام روز به خورشید نگاه میکنه و شب که میشه وقتی خورشید نیست ، ستاره بهش چشمک میزنه ولی گل آفتابگردون که عاشق خورشید هست سرش رو پایین میندازه و منتظر خورشید میمونه!!!
ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥
با سلام ، به آفتابگردون خوش آمدید...
من حسین هستم، متولد دوشنبه 30 مرداد 1368، فوق دیپلم کامپیوتر
علاقمندیها: طراحی و برنامه نویسی وب(lamp) ، موسیقی ، طبیعتگردی ، پرسپولیس ، وبگردی
وبلاگها ، سایتها:
www.hosseinmehrzad.ir
www.hosseinmehrzad.blogfa.com
♥ღ♥ღ♥ღ
قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی، کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن. از خیابانها، کوهها و دشتهایی گذر کن که من کردم. اشکهایی را بریز که من ریختم. دردها و خوشیهای من را تجربه کن. سالهایی را بگذران که من گذراندم. روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم. دوباره و دوباره بر پاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن! همانطور که من انجام دادم. بعد ، آن زمان میتوانی در مورد من قضاوت کنی
♥ღ♥ღ♥ღ
یادم باشد حرفی نزنم كه دلی بلرزد ، خطی ننویسم كه آزار دهد كسی را
یادم باشد جواب كینه را با كمتر از مهر و جواب دو رنگی را با كمتر از صداقت ندهم
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد زنده ام ، یادم باشد خواهم مُرد روزی
♥ღ♥ღ♥ღ
امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید.
پیروز و سربلند باشید.
نوشته شده