دلم تنگ است برای کسی که نمی داند... نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم... می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد.... پس بگذار که نداند بی او تنهایم... دور میمانم که نزدیک بماند...
میخوام باشیو باشم عاشقونه اما اون نگاه گرمو مهربونت منو به سمت چشمات میکشونه میخوام باشیو باشم تا دم مرگ میخوام کنار تو آروم بگیرم میخوام زندونیه عشق تو باشم میخوام واسه نگاه تو بمیرم میخوام یه لحظه ازم دور نمونی میخوام یه ثانیه تنهام نزاری میخوام شادیو ، غمت رو فقط واسه خود ، خودم بیاری
آنگاه که بمیرم. ای عزیزترین برایم مرثیه های اندوه بار سر مده. گلهای
سرخ نپرور. سرو های پر سایه نگستر و بگذار مرقدم را تا علفهای هرز
بپوشاند و شادابی خویش از ژاله و رگبار بگیرد. و انگاه در ارامش و شفقتی
ابدی که ان را طلوع و غروبی نیست. شاید تو را به یاد بیاورم. و شاید به
فراموشی سپارم...
شاید دیگران در نبودنت “سرم“ را گرم کنند ، ولی “دلم” را هرگز . . . یادمان باشد : وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم !
در برابرش مسئولیم …
در برابر اشکهایش ؛
شکستن غرورش ،
لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش ….
واگر یادمان برود !
در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،
واین بار ما خود فراموش خواهیم شد
بیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم به من تکیه کن از عشق که من یار تو هستم که من یار تو هستم
حیف است که ارباب وفا را نشناسی ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی حیف است عزیزم که تو با این همه احساس این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
بشناس منو بشناس تو دوست داشتن و بشناس تو باد بهاری گل و گلشن و بشناس پنهون نشو از من گریزون نشو از من دور تو بگردم رو گردون نشو از من رو گردون نشو از من
حیف است که ارباب وفا را نشناسی ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی حیف است عزیزم که تو با این همه احساس این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
در دست تو هست دلم ای دزد سر مست تو هست دلم ای دزد دنبا کسی غیر تو نیست تا وصل تو هست دلم ای دزد گلبانگ منو نبر از یاد عاشق شدن رو نبر از یاد من خستم و عشق یه جهانش کین یک سخن رو نبر از یاد
حیف است که ارباب وفا را نشناسی ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی حیف است عزیزم که تو با این همه احساس این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
بیا با من بزن جام بیا بخون تو چشمام که با تو شاد شعرهام که بی تو خیلی تنهام گرفتار تو هستم نگهدار تو هستم به من تکیه کن از عشق که من یار تو هستم که من یار تو هستم
حیف است که ارباب وفا را نشناسی ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی حیف است عزیزم که تو با این همه احساس این پاک ترین عشق خدا را نشناسی ما را نشناسی
گل آفتاب گردون هرگز خیانت نمیکنه ، آخه در تمام روز به خورشید نگاه میکنه و شب که میشه وقتی خورشید نیست ، ستاره بهش چشمک میزنه ولی گل آفتابگردون که عاشق خورشید هست سرش رو پایین میندازه و منتظر خورشید میمونه!!!
ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥
با سلام ، به آفتاب گردون خوش آمدید...
من حسین هستم، متولد دوشنبه 30 مرداد 1368، فوق دیپلم کامپیوتر
علاقمندیها: طراحی و برنامه نویسی وب(lamp) ، موسیقی ، طبیعت گردی ، پرسپولیس ، وبگردی
وبلاگ ها ، سایت ها:
www.hosseinmehrzad.ir
www.hosseinmehrzad.blogfa.com
♥ღ♥ღ♥ღ
قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی، کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن. از خیابان ها، کوه ها و دشت هایی گذر کن که من کردم. اشکهایی را بریز که من ریختم. دردها و خوشی های من را تجربه کن. سال هایی را بگذران که من گذراندم. روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم. دوباره و دوباره بر پاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن! همانطور که من انجام دادم. بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی
♥ღ♥ღ♥ღ
یادم باشد حرفی نزنم كه دلی بلرزد ، خطی ننویسم كه آزار دهد كسی را
یادم باشد جواب كینه را با كمتر از مهر و جواب دو رنگی را با كمتر از صداقت ندهم
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد زنده ام ، یادم باشد خواهم مُرد روزی
♥ღ♥ღ♥ღ
امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید.
پیروز و سربلند باشید.
نوشته شده